به گزارش همشهری آنلاین، روز به روز از باور عمومی نسبت به اخبار و تفاسیر منتشره در قدیمیترین الگوی رسانه، یعنی رسانههای جمعی، که رسالت خطیر ارتباط جمعی را به عهده دارد کاسته میشود. در برنامه «پروندههای پنهان»، مرضیه هاشمی، خبرنگار و مجری تلویزیونی شبکه پرس تی وی، از دریچهای متفاوت و با منطقی غیریکسویانه درصدد پاسخگویی به این پرسش پیشینهدار برمیآید. منطقی که تحول در بینش را وسیلهای برای تصریف برداشتها میداند، آن هم به طریقی که موجب گردد تا استنتاجها از وقایع پیرامون رهنمون ساز جوامع بشری در مسیری روشن باشد.
در گذشته به ما میآموختند که دو دنیا داریم؛ دنیایی که در آن گذران میکنیم و دنیایی که با آخر و عاقبت ما رقم میخورد. لیک، برای مردمان این دوره و زمان، دنیای سومی نیز وجود دارد. آری، دنیای رسانه. جهانی اسرارآمیز و بی اندازه اعتیادآور که نه تنها سبک زندگی، بلکه شیوه حکمرانی در اقصی نقاط عالم را تحت شعاع سیگنالهای ارتباطی خود قرار داده است.
زمانی که نوبت به پروندههای پراهمیت مثل رقابت فضایی ثروتمندان و سوء استفاده جنسی امثال هاروی واینشتاین و یورش هواداران ترامپ به ساختمان کنگره میرسد، دنیا به طریقی اعجاب آور کوچک میشود و ماجرا با بوق و کرنای رسانه های جمعی بنام به سمع و نظر عالم و آدم میرسد. لیکن، در خلال انتشار گزارشها، جزئیاتی هست که دائماً مورد بیمهری قرار میگیرد و از قلم میافتد.
در این راستا، «پرونده های پنهان» پرس تی وی، اقدامی است مبصر با کارکردی آگاهی دهنده در راستای مطالبات برحق مردمی برای داشتن دسترسی آزاد به اطلاعات بدون کمترین احمال و مخفی کاری.
اولین قسمت از برنامه «پروندههای پنهان» نگاهی دارد بر پیشامد بازداشت توجیهناپذیر مرضیه هاشمی در فرودگاه سنت لوئیز آمریکا در اولین ماه از سال ۲۰۱۹ میلادی. رخدادی در بطن سرزمینی که مدعی داشتن آزادی بیان و دفاع از حقوق بشر است. ماجرایی که تا رخ نداده، در نظر عامه سقیم و فراواقعی میرسد.
آمریکا که به باور قوی برخی از مسئولینش، از بدو پیدایش تاکنون، مهد دموکراسی و آزادی بوده، عملاً سیاه چاله زندانیان سیاسی است. مرضیه هاشمی، به یمن هویت حرفه ای خود در مقام کارشناس و مجری برجسته رسانه و به تفضل کارزار رسانهای ترتیب یافته در رسانه های اجتماعی به همت شبکه پرس تی وی و دیگر نهادها و سازمان ها، پس از گذران حدود ۱۱ روز بازداشت از بند رهایی یافت. لیکن، چنین اقبالی به ندرت نصیب جمعیت سیاهان و مسلمانان و فعالان دربندی می شود که، به استناد هیچ و پوچ، هر روز به بهانه های واهی قربانی این دست اقدامات در آمریکا می شوند. واقعیتی انکارناپذیر که در تاریخ بشریت کم سابقه است.
لیکن، چگونه ممکن است در کشوری که همواره خود را پاسدار حقوق بشر در جهان معرفی کرده، در عرصه حقوق زندانیان، امروز دنیا شاهد رویکردی تا این درجه تبعیض آمیز و دوگانه باشد؟ مهمان برنامه، خانم سینتیا مک کینی، نماینده سابق دموکرات در مجلس نمایندگان و از منتقدین سرسخت سیاست ایالات متحده در حمایت از اشغالگری رژیم صهیونیستی علیه مردم مظلوم فلسطین، به این پرسش پاسخ میدهد.
به زعم این تحلیلگر، با گذشت زمان، نظام حاکم بر جامعه ی آمریکا بتدریج دچار انحطاط گردید و نقض قانون اساسی و حقوق مدنی انسان ها که، در مقاطعی از زمان بشدت به چالش گرفته می شد، رفته رفته به یک عادت روتین تبدیل گشت. این قانون دیگر برای هیچ کس «اساسی» نیست، زیرا از آرمانش، یعنی حفاظت از منافع شهروندان، کاملاً فاصله گرفته است. واقعیتی شوم که تحت تأثیر تخدیر و دروغ بافی های رسانه ای از نگاه مردم آمریکا دور مانده است.
در ارتباط با نقش روشنگرایانه رسانه ها در آمریکا، خانم «مک کینی» خاطر نشان می کند که، اگر رسانه های آمریکایی در افشای حقایق پشت پرده در گذشته های نه چندان دور بطور نسبی ضابط امر خویش بودند، امروزه همین رسانه ها – از جمعی گرفته تا آلترناتیو – به تملک کمپانی های بزرگ یا همان جریان سلطه درآمدند و ناچارند در راستای وظایف از پیش تعریف شده، بر فساد حاکمیتی سرپوش گذارند بی آنکه مخاطبان ناآگاه توجهی به این وظیفه داشته باشند.
خانم مک کینی، در پاسخ به پرسش مرضیه هاشمی، مجری برنامه در خصوص کنترل اینترنت در آمریکا و تأثیر آن بر آگاهی بخشی به مردم این کشور می افزاید: متاسفانه اینترنت و ساز و کارهایی که در نهایت به رشد و توسعه رسانه های اجتماعی منتهی گردید، برغم آنکه با پول مالیات دهندگان آمریکایی تامین شده است، عملاً کارکردی در قاموس یک ملجا و منبع عمومی ندارد.
خواه در نتیجه کودتای تدریجی علیه قانون اساسی یا تخدیر توده های مردم بوسیله ی رسانه ها و خواه به هر انگیزه و سبب دیگر، آمریکا با دارا بودن بالاترین آمار زندانیان در جهان، شامل شهروندانی که صرفاً به اتهام منفعل نشدن در برابر نقش دیکته شده ی دولت مرکزی سر از سیاه چال ها در می آورند، سابقه ی بسیار تیره و تلخی از خود در تاریخ بجای گذاشته است.
اینکه چطور می شود شهروندان عادی آمریکا، با وجود همه ی اطلاعات و شواهد دال بر سالم نبودن نظام انتظامی و قضایی و نقض آشکار حقوق شهروندی در این کشور، هنوز نسبت به بی عدالتی حاکم بر سرنوشتشان اظهار بی اطلاعی کنند، باید گفت: نمی شود مگر به چوب افسونگری فتان و حیله گری چیره به نام نامی "رسانه".
افشای حاشیههای نظام غیر پاسخگویی که تحت کنترل شرکتهاست و متعلق به اغنیای دنیا، با رسانه ها است. اما اینکه با کدام رسانه؟ پرسش دقیقاً اینجاست! خانم مک کینی، چاره را در وقوع یک دگرگونی اساسی در ارزش ها برمی شمرد. چرخشی در مقیاس یک انقلاب به هدف نجات شهروندان و جستاندن حقیقت، عدالت و آسایش از ورطه نابودی.
نظر شما